سكوت
گذآر سُکوتـ قآنون زندگی مَن بآشد وَقتی وآژِه هآ دَرد رآ نِمی فَهمند
سکوت کوچه هاي تار جانم، گريه مي خواهد
تمام بند بند استخوانم گريه مي خواهد
بيا اي ابر باران زا، ميان شعرهاي من
که بغض آشناي آسمان گريه مي خواهد
بهاري کن مرا جانا، که من پابند پاييزيم و آهنگ غزلهاي جوانم گريه مي خواهد چنان دق کرده احساسم ميان شعر تنهايي که حتي گريه هاي بي امانم، گريه مي خواهد
عشق شايد زود تو را عاشق و دلتنگ كند اما هرگز تو را سير نمي كند مرد باید وقتی عشقش عصبانیه , ناراحته , میخواد داد بزنه وایسه روبروش بگه : تو چشام نیگا کن , بهت میگم تو چشام نیگا کن حالا داد بزن , بگو از چی ناراحتی... بعد عشقش داد بزنه , گله کنه , فریاد بکشه , گریه کنه.. . حتی با مشتای زنونه ش بکوبه تو بغله مرد آخرش خسته میشه میزنه زیر گریه همونجا باید بغلش کنه نذاره تنها باشه... حرف نزنه ها , توضیح نده ها فقط نذاره احساس کنه تنهاست مرد باید گاهی وقتا مردونگیشو با سکوت ثابت کنه
نظرات شما عزیزان:
تنها بدون مــــــــــن ...!..
دیدی صبح می شود
شب ها بدون مـــــــــن...!
این نبض زندگی بــــــــی وقفه می زند…
فرقی نمی کند با مــــــن …بدون مــــــن…
دیــــــروز گر چه ســـــــخت ...
امروزم هم گذشت …!
طوری نمی شود فردا بدون مــــــن
وقتــی دست هایت را دور کمـرم حلقـﮧ مــی کنـی . .
و بــﮧ آغوشت سفت مـرا مــی فشـاری . .
و وادارم مــیکنی . .
که بــﮧ هیچکس فـکـر نکنم . .
جــز تــو (مرســـــــی که هستی)
دوس پسر الکی : باشه عشقم برو...
من اگر نباشم دیگری جایم را پر میکند
به همین سادگی!
گاهی وسط یک فکر
وسط یک خیابان
سردت می کنند
داغت میکنند
رگ خوابت را بلدند
زمینت می زنند
گاهی وسط یک خیابان...
Zhandark |